جدول جو
جدول جو

معنی په گردی - جستجوی لغت در جدول جو

په گردی
پس وانی در مرثیه یا نوجه، هم خوانی، به نوعی از حالت بستن.، تعقیب، دنبال کردن و به دنبال گشتن
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پس گردنی
تصویر پس گردنی
ضربه ای که با دست به پشت گردن کسی بزنند
فرهنگ فارسی عمید
(پَ / پِ گَ)
عمل پی گرد. عمل گشتن پی چیزی
لغت نامه دهخدا
تصویری از پی گردی
تصویر پی گردی
عمل پی گرد پی چیزی گشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پا مردی
تصویر پا مردی
میانجیگری خواهشگری توسط، کمک دستیاری ایستادگی در کار کسی معاضدت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پر دردی
تصویر پر دردی
حالت و چگونگی پر درد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پر خردی
تصویر پر خردی
حالت و چگونگی پر خرد مقابل کم خردی
فرهنگ لغت هوشیار
زدن با کف دست بپشت گردن کسی پشت گردنی قفا کاج. یا پس زدن، زدن بپشت گردن کسی بقفای کسی زدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پس گردن
تصویر پس گردن
پشت گردن
فرهنگ لغت هوشیار
بنگرید به مدو لاسیون مدگردی عبارتست از تغییر مایه و مقام مثلا در موسیقی ایرانی رفتن از شور لا به شور می را تغییر مایه و رفتن از ماهور به راک را تغییر مقام گویند و مجموع این تغییرات بطور کلی مدگردی نامیده میشود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پس گردنی
تصویر پس گردنی
((~. گَ دَ))
زدن با کف دست به پشت گردن کسی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از به سردی
تصویر به سردی
ببرودٍ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از به سردی
تصویر به سردی
Tepidly
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از به سردی
تصویر به سردی
tièdement
دیکشنری فارسی به فرانسوی
عود کردن، پنهان کاری کردن، ته مانده باقیمانده
فرهنگ گویش مازندرانی
تعقیب، به دنبال، پی گرد، جستجو، بازگشت از راه رفته، عقب گرد، پس گرد
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از به سردی
تصویر به سردی
равнодушно
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از به سردی
تصویر به سردی
उदासीन रूप से
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از به سردی
تصویر به سردی
ٹھنڈے انداز میں
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از به سردی
تصویر به سردی
শীতলভাবে
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از به سردی
تصویر به سردی
kwa joto kidogo
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از به سردی
تصویر به سردی
ılımlı bir şekilde
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از به سردی
تصویر به سردی
미지근하게
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از به سردی
تصویر به سردی
ぬるめに
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از به سردی
تصویر به سردی
בחום מתון
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از به سردی
تصویر به سردی
อย่างอุ่น
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از به سردی
تصویر به سردی
dengan dingin
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از به سردی
تصویر به سردی
lauwarm
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از به سردی
تصویر به سردی
lauwarm
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از به سردی
تصویر به سردی
tibíamente
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از به سردی
تصویر به سردی
tiepidamente
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از به سردی
تصویر به سردی
morosamente
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از به سردی
تصویر به سردی
微温地
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از به سردی
تصویر به سردی
ледь
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از به سردی
تصویر به سردی
letnio
دیکشنری فارسی به لهستانی